فیلم



نقد فیلم پدر خوانده

نقد فیلم پدر خوانده

فیلم از روی داستانی عامه‌پسند اقتباس شد که به همین نام توسط حبیب‌الله شهبازی به فارسی ترجمه شده است. چالش میان باندهای مافیایی برای تصاحب هرچه بیشتر قدرت در همه زمینه‌ها، حتی عرصه‌ی فرهنگ و هنر، تم اصلی داستان را تشکیل می‌دهد. این کشمکش هزینه‌های گزافی را برای هر یک از بازیگران به دنبال دارد. کشتن و یا قربانی کردن اطرافیان و در قبال آن قربانی شدن خود و فرزندان، نتیجه‌ی بازی در این جبهه است.

بطن و درون‌مایه‌ی داستان سرشار است از خشونت‌های عریان و مستتر در کنش‌های متقابل افراد. خونسردی وصف‌ناپذیر دون کورلئونه در صدور دستور برای پیشبرد هدف‌های به ظاهر ساده اما اساسی خانواده کورلئونه، بیننده را با شوک غیرمنتظره‌ای مواجه می‌سازد. درخواست وکیل دون از کارگردان هالیوود و امتناع او از پاسخ مثبت، خشونتی را به همراه دارد که در نوع خود بی‌نظیر می‌نماید. کارگردان کشته نمی‌شود اما بر اثر بریده شدن سر اسبش چنان دچار هجمه روحی و روانی می‌شود که خواسته‌ی دون را بدون چشم‌داشتی عملی می‌کند. حتی در جلسه با سولاتزوی ترک؛ زمانی که محترمانه و حساب‌شده به پیشنهاد او پاسخ رد می دهد، بیننده نگران و هراسان از عواقب جلسه منتظر اتفاقی خشونت‌بار است. لوکا براتسی نخستین قربانی به شکل فجیعی کشته شده و در شب کریسمس دون کورلئونه هدف گلوله افراد سولاتزو قرار گرفته و به شدت مجروح می‌شود.

جنگ بین این دو گروه مافیایی آشروع شده و کشتارها ادامه می‌یابد، تا اینکه پس از کشته شدن سانی پسر بزرگ دون، داستان صورت تازه‌تری به خود می‌گیرد. دون کورلئونه سران خانواده‌های مافیایی را به جلسه‌ای دعوت می‌کند تا از ادامه‌ی این روند که منافع او را هدف گرفته، جلوگیری کند و چنانچه امکان داشته باشد ورق را به سود خود برگرداند. در انتهای جلسه، برخلاف ابتدای آن، لحن دون تغییر کرده و تلویحاً با گویشی طنزآلود می‌گوید: “من یه آدم خرافاتی هستم اگر اتفاقی برای پسرم بیافته مثلا یه مامور پلیس با تیر بکشدش یا تو سلولش خودشو حلق آویز کنه یاصاعقه انو بزنه انوقت یه عده از حاضرین اینجا را مقصر میدونم…” دون کورلئونه اینگونه، مرحله‌ی جدیدی را در تعامل میان باندهای مافیایی نوید می‌دهد. اما اینبار بسیار دقیق و بررسی‌شده پس از تعیین مایکل به عنوان جانشین و تفویض اختیارات خود به او، در روزهای پایانی عمر، با هشدارهایی جدی به مایکل، در خصوص اطرافیان و دشمنان خانواده، فصل جدیدی را در عملکرد خانواده‌ی کورلئونه می‌گشاید. مایکل با ایستادن بر قله تجربیات و فراز و نشیب‌های خانواده، همزمان با مراسم مقدس غسل تعمید در کلیسا، سران اغلب خانواده‌های مافیایی رقیب را نابود می‌کند. روح “قدرت” خانواده‌ی کورلئونه جان تازه‌ای می‌گیرد و روند نوینی را برای فربهی هرچه بیشتر قدرت خانواده رقم می‌زند.

فیلم پدرخوانده اثری است با رویکردی کاملاً مردانه که دنیای ن را تحت سیطره و بازی‌های قدرت‌مدارانه‌ی خود، تحت‌الشعاع قرار داده است. ن یا وسیله و بهانه‌ی دعوای مردان هستند (کتک خوردن دختر دون توسط شوهر و کشته شدن سانی در راه خانه‌ی خواهر)، یا قربانی مطامع کوتاه مدت مردان می‌شوند (کشته شدن همسر مایکل آپولونیا دختر سیسیلی)، و یا خانه‌دار و آشپز قابلی هستند در دنیای هراس‌‌آلود و آکنده از دروغ آفریده مردان، که حق اعتراض و پرسش نداشته و تنها باید سکوت اختیار کنند (کِی زن مایکل در آخرین سکانس با دروغ مسلم مایکل آرام می‌گیرد). رنگ قالب صحنه‌ها تیره و قهوه‌ای سوخته است که تداعی کننده سبک معماری و ترکیب رنگ مکتب گوتیک می‌باشد. مردان در اتاق‌های تاریک و پنجره‌های پوشیده به رتق و فتق امور می‌پردازند و توطئه‌چینی‌ها و تعاملات‌شان را شکل می‌دهند.

موسیقی متن فیلم که از ترانه‌های قدیمی ایتالیایی سرچشمه می‌گیرد در برخی صحنه‌ها وظیفه‌ی دراماتیزه کردن حوادث را عهده‌دار است و در برخی صحنه‌ها پوشش ریاکارانه عملکرد سرشار از خشونت کاراکترها را، کنار می‌زند و ما را به عمق دنائت خفته در زیر آن رهنمون می‌سازد.

از شخصیت دون کورلئونه پس از سکانس نخستین فیلم، انتظار داریم که کمتر دچار خطا و لغزش‌های ساده‌لوحانه شود و اداره‌ی خانواده‌ی مافیایی خود را به بهترین نحو سامان بخشد. او ستون خانواده است و مربی فرزندان و وابستگان سببی و نسبی خود، تا در کشاکش مرگ و زندگی، همزمان با کشتن رقبا، زنده ماندن و زندگی کردن را تجربه کنند. در سیر جنگ و دعواها، سانی که از سکانس نخست سری پرشور دارد و شخصیتی عصبی مزاج؛ در اوج توهم قدرتمداری و سرخوش از پیروزی بر سایرین و حتی بر داماد خانواده، به طرز ناجوانمردانه و فجیعی به قتل می‌رسد.در مقابل، مایکل، که نه تنها بیننده، بلکه خود نیز انتظار ندارد روزی چنان وارد معرکه شود که با کشتن یکی از سران مافیا و رئیس پلیس منطقه، مجبور شود به سیسیل پناه برده و پس از کشته شدن سانی و همسر سیسیلی‌اش جایگزین پدر شود. دو شخصیت سانی و مایکل قبل و بعد از “پدرخوانده” بارها در سایر آثار سینمای بازآفرینی شده‌اند.

 

مطالعه صفحه اصلی فیلم پدر خوانده

اگر بر روی شخصیت مایکل، به دلیل حضورش در دو قسمت بعدی پدرخوانده، تمرکز کنیم، شاهد سفر اودیسه‌وارش در بستر جامعه و خانواده‌ایم که او را از پسری تحصیل‌کرده و قهرمان جنگ و محبوب پدر، به یکی از سران تاثیرگذار باندهای مافیایی آمریکا مبدل می‌سازد. مایکل سفر خود را با ورود به بیمارستانی که پدر در آن بستری است آغاز می‌کند. تمهیداتی به خرج می‌دهد تا جان پدر از هجوم دشمنان در امان بماند. به دلیل بی‌تجربگی، در مواجهه با رئیس پلیس، زبان سرخش پلیس را عصبانی کرده و با مشتی به صورت مایکل فرم چهره‌ی او را به چهره‌ی غیرمتعارف پدر نزدیک می‌سازد. مایکل به تدریج می‌آموزد که با تدبیر و مدیریت صحیح وارد جهان پیچیده و بی‌رحم مافیایی شود، در غیر این صورت جان خود و خانواده‌اش را به راحتی از دست خواهد داد. با طرح نقشه‌ای حساب‌شده، در قراری با سولاتزو و رئیس پلیس در یک رستوران، هر دوی آنها به دست مایکل کشته‌ می‌شوند. مایکل به مخفیگاهی در سیسیل پناه می برد و مرحله‌ای خاص در میدان مبارزه‌ی باندهای مافیایی آغاز می‌شود. اوج قدرتنمایی و تکامل نسبی مایکل به عنوان رهبر خانواده، در سکانس‌های پایانی آشکار می‌شود. سکانس‌های غسل تعمید در کلیسا و همزمان کشتار رقبای خانواده‌ی کورلئونه، تهدید سایر سهامداران کازینوی برادر به فروش سهام خود، کشتن داماد خانواده به اتهام دست داشتن در مرگ سانی، کشتن تسیو به جرم خیانت و …

 

مشاهده تریلر فیلم پدرخوانده


فیلم

داستان فیلم پدر خوانده

آدامه داستان فیلم پدر خوانده

لطفا بخش ابتدای داستان فیلم پدر خوانده را در صفحه اصلی پست مرتبط با فیلم مطالعه نمایید.

مطالعه ابتدای داستان فیلم پدر خوانده

ادامه داستان فیلم پدر خوانده

وقتی که تام به نیویورک برمی‌گردد، خانواده در حال معامله با ویرجیل سولوتزوی ترک، یک دلال با نفوذ هروئین، هستند. سولوتزو از دون کورلئونه تقاضای حمایت ی و یک میلیون دلار پول برای واردکردن عمدهٔ هروئین و پخش آن می‌کند. علی‌رغم قول سولوتزو مبنی بر برگشت خیلی خوب پول، دون کورلئونه وارد معامله نمی‌شود، اما سانی بی‌تجربه برخلاف پدرش به این معامله اظهار علاقه می‌کند.

لوکا براسی، گانگستر وفادار دون کورلئونه ماًمور جمع‌آوری اطلاعات از خانوادهٔ تاتاگلیا، از حامیان سولوتزو، می‌شود. او خیلی زود توسط آن‌ها کشته می‌شود. پس از امتناع دون کورلئونه، تام هاگن توسط سولوتزو یده می‌شود. خود دون، اندکی پس از خرید میوه از یک دکه مورد حملهٔ مسلحانه قرار می‌گیرد. با این تصور که دون کورلئونه از بین رفته‌است، سولوتزو هاگن را راضی می‌کند که به سانی همان پیشنهادی را بدهد که خود او قبلاً به پدرش داده بود. پس از آزادی هاگن، سانی از قبول پیشنهاد سرباز می‌زند و قول می‌دهد که برای تلافی سوء قصد به جان پدرش، که به هر نحو زنده مانده بود، با تمام قوا با تاتاگلیاها بجنگد. اکنون خانواده کورلئونه خود را برای جنگ شدید احتمالی با سایر خانواده‌ها نیز آماده می‌کند و سایر خانواده‌های مافیا برای جلوگیری از یک درگیری ویرانگر، علیه کورلئونه‌ها جبهه می‌گیرند. در حالی‌که کورلئونه‌ها جمع‌اند و تلاش می‌کنند با لوکا براسی تماس بگیرند، جلیقه براسی به دستشان می‌رسد، جلیقه‌ای که دور یک ماهی مرده پیچیده شده‌است: یک پیغام سیسیلی (لوکا براسی با ماهی‌ها خوابیده).

مایکل که در تجارت خانواده وارد نشده‌است و خانواده‌های دیگر او را به چشم یک غیرنظامی می‌بینند برای عیادت پدرش به بیمارستان می‌رود؛ ولی هیچ اثری از افراد پدرش که باید برای محافظت از او کشیک بدهند، نمی‌بیند. بدین ترتیب متوجه می‌شود که برای شلیک مجدد به پدرش، دوباره برنامه‌ای ریخته شده‌است. مایکل با این‌که کمک خواسته، نگران این است که قبل از رسیدن کمک اتفاقی بیفتد مایکل، داماد انزوی شیرینی‌فروش را که برای ادای احترام به بیمارستان آمده بود به خدمت خود می‌گیرد. به او می‌گوید که بیرون بیمارستان در کنار او بایستد و تهدیدگرانه خود را مسلح جلوه دهد. بعد از مدتی ماشین‌های پلیس به سرکردگی سروان مک‌کلاسکی از راه می‌رسند. مایکل، مک‌کلاسکی را به آدم سولوتزو بودن متهم می‌کند، و او هم با یک مشت فک مایکل را می‌شکند. مایکل در عین بی‌گناهی در شرف دستگیری است که تام هاگن با کاراگاهان خصوصی از راه می‌رسد. آن‌ها حکمی از دادگاه مبنی بر حمل اسلحه دارند. مک کلاسکی صحنه را واگذار می‌کند و دون در امنیت قرار می‌گیرد.

در ادامه فیلم پدر خوانده ، مایکل داوطلب می‌شود که سولوتزو و محافظش، سروان مک‌کلاسکی را آشکارا با سولوتزو هم‌دست است از بین ببرد. آن‌ها در یک رستوران با سولوتزو و مک کلاسکی یک نشست صلح ترتیب می‌دهند. مایکل با اسلحه‌ای که قبلاً با دستور سانی در پشت سیفون دستشویی مخفی شده، هر دوی آن‌ها را در آن‌جا می‌کشد.

از ترس دستگیرشدن قاتل، مایکل به سیسیل فرستاده می‌شود و آن‌جا تحت حمایت دن تماسینو، دوست قدیمی دون کورلئونه، قرار می‌گیرد. او در شهر کورلئونه، در حین قدم زدن با محافظانش، مسحور آپولونیای زیبا می‌شود و پس از یک معاشقهٔ کوتاه او را به همسری می‌گیرد. در این خلال، در آمریکا، دون کورلئونه از بیمارستان به خانه می‌آید، و با شنیدن این‌که کشتن سولوتزو و مک‌کلاسی کار مایکل بوده، پریشان می‌شود. سانی به عنوان رهبر خانواده برادرش فردو را به لاس وگاس می‌فرستد تا با تجارت قمارخانه آشنا شود. در نیویورک، سانی تندمزاج شوهر خواهرش را به خاطر بدرفتاری با کانی، خواهر آبستنش، به شدت کتک می‌زند. پس از آن‌که کارلو، کانی را برای بار دوم کتک می‌زند، سانی به تنهایی برای انتقام‌جویی به دنبال او می‌افتد. در این حین دشمنان خانواده که در یک باجه عوارض راهداری کمین کرده‌اند سانی را به شکل فجیعی با ضرب گلوله‌های فراوان از پا درمی‌آورند.

دون کورلئونه به جای ادامه انتقام جویی‌ها، در یک جلسه با سران پنج خانواده به ناچار با قاتلین پسر بزرگش دست داده و ترتیبی می‌دهد که پسر کوچکش بتواند در امنیت کامل به خانه برگردد. در سیسیل، مایکل آمادهٔ بازگشت به آمریکا می‌شود. قبل از حرکت، یک بمب در ماشین وی کار گذاشته می‌شود. اما به جای او، آپولونیا کشته می‌شود.

در جلسهٔ سران خانواده‌های نیویورکی، دون درمی‌یابد که شخص پشت این جنگ‌ها و مرگ سانی، دون امیلیو بارزینی است، و نه فیلیپ تاتاگلیا. مایکل از سیسیل بر می‌گردد و با کی، دوست دختر سابقش، تماس می‌گیرد. می‌گوید که به او احتیاج دارد، پدرش به فعالیت خود خاتمه داده، و در طی پنج سال، خانواده کورلئونه کاملاً قانونی خواهد شد. اکنون در نبود سانی و به علت زرنگ نبودن فردو به اندازهٔ کافی، مایکل مسئول خانواده شده‌است. مایکل عازم نوادا می‌شود. در لاس وگاس، در هتل-کازینویی که نیمی از سرمایهٔ آن از کورلئونه‌هاست، و توسط مول گرین (شخصیتی که احتمالاً از باگزی سیگل الهام گرفته شده) اداره می‌شود، فردو، برادر مایکل از او استقبال می‌کند. میکایی مارکر دن، جانی فونتان را نیز فرامی‌خواند، و از او می‌خواهد که قراردادی را امضا کند که طی آن سالی چند مرتبه با کازینو در تماس جدی درآید، و همچنین از او خواهش می‌کند که دوستانش در هالیوود را هم به سوی کازینو سوق دهد. فونتان از فرصت پیش آمده برای تلافی لطف دون خوشحال می‌شود. مایکل درصدد است که تجارت روغن زیتون در نیویورک را رها کند و خانواده را به نوادا بیاورد. به مو گرین پیشنهاد خرید سهمش را می‌دهد. اما از آن‌جایی که گرین تصور می‌کند که کورلئونه‌ها ضعیف هستند، و او می‌تواند سهمش را به قیمت بهتری به بارزینی بفروشد، این پیشنهاد را با گستاخی رد می‌کند.

مایکل همراه همسرش، کی، و پسرش، آنتونیو، به خانه برمی‌گردد. در یکی از لطیف‌ترین صحنه‌های فیلم، ویتو کورلئونه متذکر می‌شود که دشمنان مایکل با تلاش برای ترتیب دادن یک نشست توسط آشنایان مورد اطمینان، درصدد کشتن او هستند و کسی که پیشنهاد این جلسه را می‌دهد قطعاً خائن است. در عین حال اعتراف می‌کند که همیشه امیدوار بوده که پسر کوچکش هیچگاه غرق تجارت خانواده نشود. کمی بعد، دون کورلئونه در حالیکه با نوه‌اش آنتونی در باغ بازی می‌کند، به دلیل سکتهٔ قلبی جان می‌سپارد. در مراسم خاکسپاری، کاپورژیم خانواده، تسیو به مایکل پیشنهاد یک نشست با دون بارزینی را در مرغزارهای تسیو می‌دهد، یعنی جایی که مایکل احساس امنیت کند. مایکل این پیشنهاد را می‌پذیرد، ولی به خیانت تسیو به خانواده پی می‌برد. مایکل تصمیم می‌گیرد تا قبل از تعمید خواهرزاده‌اش عازم حرکت نشود.

در ادامه مایکل ترتیب کشتن سران سایر خانواده‌ها را می‌دهد. روکو لامپونه، فیلیگ تاتاگلیا را ترور می‌کند. آل نری، امیلیو بارزینی را می‌کشد. پیتر کلمنزا به ویکتور استراسی شلیک می‌کند. ویلی ویسی، کارمین یو را به قتل می‌رساند. در همین خلال، مو گرین هم در لاس وگاس کشته می‌شود. این لحظه‌های نفس‌گیر آدمکشی‌ها به‌وسیله تدوین موازی با صحنه شرکت مایکل در مراسم مذهبی تعمید هم‌زمان شده‌است. وقتی که تسیو و تام هاگن آمادهٔ ترک جلسه می‌شوند، تعدادی از افراد هاگن، تسیو را محاصره می‌کنند و او را به داخل ماشین خود می‌آورند. او دیگر هرگز دیده نمی‌شود. تسیو در آخرین لحظات به تام می‌گوید: «به مایک بگو به خاطر کار بود. همیشه دوستش داشتم».

به دنبال ردیابی قتل سانی، مایکل به کارلو می‌رسد و او به نقشش در قتل اقرار می‌کند. مایکل می‌گوید که کارلو به لاس وگاس تبعید خواهد شد، ولی در ماشین توسط کلمنزا خفه می‌شود. در انتهای فیلم، کی می‌بیند که کلمنزا و روکو کاپورژیم جدید به مایکل ادای احترام می‌کنند، دستش را می‌بوسند و او را «دون کورلئونه» خطاب می‌کنند. در به روی او بسته می‌شود، و این در حالی است که مایکل دقیقاً همانی شده که پدرش نمی‌خواست.


فیلم

پدر خوانده

پدر خوانده

پدر خوانده (به انگلیسی: The Godfather) فیلمی درام جنایی برندهٔ جایزهٔ اسکار به کارگردانی فرانسیس فورد کوپولا، محصول سال ۱۹۷۲ کمپانی آمریکایی پارامونت است که بر اساس رمانی به همین نام از ماریو پوزو که در سال ۱۹۶۹ نوشته شده، ساخته شده‌است. فیلم‌نامهٔ این اثر حاصل همکاری فرانسیس فورد کوپولا و ماریو پوزو است. این فیلم بعد از فیلم رستگاری در شائوشنک مقام دوم را با ۱۴۰۰۰۰۰ رأی در فهرست ۲۵۰ فیلم برتر وبگاه IMDb دارد.

ماجرای فیلم بین سال‌های ۱۹۴۵ تا ۱۹۵۵ اتفاق می‌افتد و داستان فیلم دربارهٔ خانوادهٔ مافیایی کورلئونه می‌باشد. در فیلم بازیگرانی همچون مارلون براندو، آل پاچینو، رابرت دووال، دایان کیتن و جیمز کان نقش آفرینی می‌کنند.

به دلیل استقبال تماشاگران از این فیلم، دو سال بعد از اکران آن، قسمت دیگری از این فیلم به نام پدرخوانده: قسمت دوم و در سال ۱۹۹۰ نیز قسمت سوم این فیلم با نام پدرخوانده: قسمت سوم ساخته شد. کوپولا گفته‌است: «فقط باید فیلم اول را می‌ساختم!» اگر چه هر سه قسمت سه‌گانه پدرخوانده از محبوبیت بالایی برخوردارند اما قسمت اول آن بدون شک از دو قسمت بعدی محبوب تر و زیباتر می‌باشد.

فیلم پدر خوانده ، پدرخوانده، the godfather ، دانلود فیلم پدرخوانده

 

داستان فیلم The godfather

فیلم در جشن عروسی کانی، دختر دون ویتو کورلئونه، با کارلو ریزی در لانگ بیچ نیویورک، لانگ آیلند در اواخر تابستان ۱۹۴۵ شروع می‌شود. وقت پدرخوانده برای شنیدن خواهش‌های دوستان و زیردستان چاپلوس پر شده‌است. یکی از این خواهش‌ها را پسر(خوانده) او، جانی فونتن خواننده (که گویی شخصیت او از فرانک سیناترا الهام گرفته شده‌است) مطرح می‌کند. او به نفوذ کورلئونه برای گرفتن یک نقش در فیلمی که توسط جک ولتز تهیه می‌شود، احتیاج دارد. دون کورلئونه به او اطمینان خاطر می‌دهد که همه چیز را درست کند.

در این میان، مایکل، کوچک‌ترین پسر دون، از خدمتش در جنگ جهانی دوم بازگشته‌است و به همراه دوست دخترش وارد جشن عروسی می‌شوند. کمی بعد وکیل خانواده، تام هاگن، وارد فیلم می‌شود. او بی‌خانمانی آلمانی-ایرلندی و دوست سانی، پسر بزرگ دون کورلئونه، بوده‌است. دون، هاگن را در کودکی به خانه آورده و مانند پسر خودش او را بزرگ کرده‌است. حال در بزرگسالی او وکیل شخصی و محرم اسرار خانواده‌است.

بعد از جشن، هاگن به هالیوود می‌رود و از رئیس استودیو، ولتز، می‌خواهد که فونتان را در فیلم به بازی بخواند. هاگن از طرف دون کورلئونه به ولتز برای پایان دادن به اعتصاب کاری که در حال از هم گسیختن استودیو بود، پیشنهاد کمک می‌دهد و اضافه می‌کند که دون لطف او را تا ابد فراموش نخواهد کرد. این خدمت دون در ازای واگذاری نقش کلیدی فیلم به فونتان است. ولتز که هنوز از فونتان به خاطر رابطه‌اش با هنرپیشهٔ جوانی که وی برای شکوفایی و موفقیتش وقت و پول زیادی صرف کرده بود، بسیار عصبانی است، این پیشنهاد را نمی‌پذیرد. ولتز فونتان را به این خاطر سرزنش می‌کند که باعث شده بود این هنرپیشهٔ آینده‌دار قبل از آن‌که توسط او به یک ستاره تبدیل شود، از دستش در برود و غضبناک هاگن را از منزلش بیرون می‌کند. صبح روز بعد، وقتی که ولتز از خواب برمی‌خیزد، سر بریدهٔ اسب اصیلش را که ششصد هزار دلار وقت آمریکا ارزش داشت و یک سرمایه هنگفت به حساب می‌آمد در تخت‌خواب خود می‌بیند.

به منظور اسپویل نشدن فیلم پدر خوانده ، برای مطالعه ادامه داستان بر روی لینک زیر کلیک کنید.

 

مطالعه ادامه داستان فیلم پدر خوانده

بازیگران فیلم پدر خوانده

  • مارلون براندو در نقش دون ویتو کورلئونه
  • آل پاچینو در نقش مایکل کورلئونه
  • جیمز کان در نقش سانی کورلئونه
  • ریچارد اس. کاستلانو در نقش پیت کلمنزا
  • رابرت دووال در نقش تام هاگن
  • دایان کیتن در نقش کی آدامز-کورلئونه
  • جان کازال در نقش فردو کورلئونه
  • تالیا شایر در نقش کانی کورلئونه
  • ایب ویگودا در نقش سالواتوره تسیو
  • آل لتیری در نقش ویرجیل سولوتسو
  • جیانی روسو در نقش کارلو ریتزی
  • استرلینگ هایدن در نقش کاپیتان مک کلوزکی
  • لنی مونتانا در نقش لوکا براسی
  • ریچارد ته در نقش املیو بارزینی
  • ال مارتینو در نقش جانی فونتین
  • جان مارلی در نقش جک وولتز
  • آلکس روکو در نقش مو گرین
  • مرگانا کینگ در نقش کارملا کارلئونه
  • سالواتوره کورسیتو در نقش آمریگو بوناسرا
  • کورادو گیپا در نقش دان توماسینو
  • فرانکو چیتی در نقش کالو
  • آنجلو اینفانتی در نقش فابریزیو
  • جانی مارتینو در نقش پائولی گاتو
  • ویکتور رندینا در نقش فیلیپ تاتاگلیا
  • تونی جورجو در نقش برونو تاتاگلیا
  • سیمونتا استفانلی در نقش آپولونیا ویتلی-کارلئونه
  • لوئیس گاس در نقش دان زولوچی
  • تاک راسکویی در نقش روکو لامپونه
  • جو اسپینل در نقش ویلی چیچی
  • ریچارد برایت در نقش آل نری
  • جولی گرگ در نقش ساندرا کارلئونه
  • جینی لینرو در نقش لوسی مانچینی
  • سوفیا کوپولا در نقش نوزاد مایکل فرانسیس ریتزی

مشاهده تریلر فیلم پدر خوانده

جوایز فیلم پدر خوانده

این فیلم نامزد ۱۱ جایزه اسکار و برنده ۴ اسکار شد.

  • برنده جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد برای مارلون براندو
  • برنده جایزه اسکار بهترین فیلم برای آلبر اس. رودی
  • برنده جایزه اسکار بهترین فیلم‌نامه اقتباسی برای فرانسیس فورد کوپولا و ماریو پوزو
  • نامزد جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل مرد برای جیمز کان
  • نامزد جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل مرد برای آل پاچینو
  • نامزد جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل مرد برای رابرت دووال
  • نامزد جایزه اسکار بهترین کارگردانی برای فرانسیس فورد کوپولا
  • نامزد جایزه اسکار بهترین طراحی صحنه برای آنا هیل جانستون
  • نامزد جایزه اسکار بهترین تدوین فیلم برای ویلیام رینولدز و پیتر زینر
  • نامزد جایزه اسکار بهترین موسیقی متن برای نینو روتا
  • نامزد جایزه اسکار بهترین صدابرداری برای چار گرنزبچ، ریچارد پورتمن و کریستوفر نیومن

مطالعه نقد فیلم پدر خوانده


فیلم

مستند سیاره‌ی زمین ۲ چطور تصویربرداری شده است؟

در این متن به نحوه‌ی ساخت مجموعه‌ی سیاره‌ی زمین ۲ (Planet earth) نگاهی می‌اندازیم.اینکه چطور در ۱۰ سال تکنولوژی تصویربرداری متحول گردیده‌است.ما اکنون بیش از پیش می‌بینیم. اگر اهل دیدن فیلم‌های مستند حیات‌وحش و طبیعت باشید،بدون شک مجموعه‌ی سیاره‌ی زمین در ۱۰ انتخاب اول شما قرار خواهد داشت.به باور بسیاری این مجموعه بهترین مستند جامع در مورد حیات‌وحش است. ساخت چنین مستندی از لحاظ تکنیکی بسیار دشوار بوده‌است.با هم نگاهی به مراحل ساخت مستند سیاره‌ی زمین و ابزار تصویربرداری به کار رفته در آن می‌پردازیم.

تاریخچه‌ی ساخت مستند Planet earth

قسمت نخست این مجموعه در سال ۲۰۰۶ در واحد تاریخ طبیعی BBC تولید گشت.ساخت آن ۵ سال زمان برد و هزینه‌برترین مستند ساخته‌شده‌ توسط BBC بود.این زمان و هزینه جوایز بسیاری برای آن به همراه داشت از جمله جایزه‌ی Emmy که برابر با اسکار برای برنامه های تلویزیون است. مستند سیاره‌ی زمین اولین مجموعه‌ی BBC است که با رزوولشن HD تصویربرداری شد.مجموعه‌ی اول شامل ۱۱ قسمت ۵۰ دقیقه‌ای و ۱۰ دقیقه‌ پشت صحنه است که توسط دیوید آتنبرو(David Attenborough) روایت می‌شود. در سال ۲۰۱۶،شش قسمت دیگر در مجموعه Planet earth II تولید گشت که اولین سری تلویزیونی ‌BBC با رزولوشن 4K بود.

تغییرات تصویربرداری در دو مجموعه به فاصله‌ی ۱۰ سال:

در سیاره‌ی زمین ۲ بیش از پیش با تصاویری سینمایی روبرو هستیم.حرکات دوربین بسیار کنترل‌شده است.دلیل این مورد را می‌توان در قابل‌حمل‌تر شدن ابزار تصویربرداری جست و جو کرد.در گذشته دوربین‌های تصویربرداری بسیار بزرگ بوده و حمل آن‌ها با سختی همراه بود.در بهترین حالت می‌توانستید آنها را روی سه‌پایه قرار دهید و تصاویری بدون لرزش با حرکات محدود Pan و Tilt داشته‌باشید.از سال ۲۰۰۲ که ‌BBC به سمت دوربین‌های دیجیتال آمد تغییری اساسی آغاز شد.

استفاده از سیستم ‌Cineflex:

این سیستم امکان تصویربرداری هوایی بدون لرزش و با قابلیت زوم را دارد.دیگر امکان دنبال کردن صحنه‌ی شکار بدون کات خوردن امکان‌پذیر شد.

استفاده از پهپاد :

سیستم پیشین به سال ۲۰۰۲ برمی‌گردد.برای استفاده از آن نیاز به یک هلیکوپتر و کلی تجهیزات و هماهنگی نیاز است.امروزه این تصویربرداری هوایی با هزینه‌ی بسیار پایین و کیفیت مناسب تنها با یک Drone امکان‌پذیر شده است.

استفاده از لرزشگیرهای کوچک:

با کمک این ابزار امکان حرکت و دنبال کردن سوژه‌ها بدون لرزش فراهم شد.پیش از این نیاز به استدی‌کم‌های بزرگ بود اما حالا تنها کافی است دوربین را برروی یک لرزشگیر کوچک قرار دهید و شروع به دویدن کنید!

پیچ و تاب زمان :

در مستندهای اخیر مانند Planet Earth II شاهد تصاویری بدیع از سرعت آهسته‌ی حیوانات هستیم.در چند سال گذشته سرعت تصویربرداری با دوربین‌ها بالا رفته است.سرعت 120fps کاملا استاندارد محسوب می‌شود. گوشی‌های ما هم این قابلیت را دارد حتی تا سرعت 1000fps. در نقطه‌ی مقابل تصاویر تایم‌لپس قرار دارند.تصور اینکه در گذشته برروی فیلم و با کمک موتور درایو و سیستم‌های بزرگ کامپیوتری(به عنوان ریموت کنترلر) این نوع تصاویر تولید می‌شدند عجیب است.حالا همه چی در درون دوربین شما قرار دارد.

تصاویر در نور کم-پیشرفت سنسورها

در ابتدا برای تصویربرداری از حیات‌وحش مجبور به استفاده از نور مصنوعی بودند.این اتفاق رفتار طبیعی حیوانات را تحت تاثیر قرار می‌داد و عملا برای بسیاری از شرایط امکان‌پذیر نبود. در گام بعدی با استفاده از طول موج مادون قرمز نزدیک امکان ثبت فعالیت‌ حیوانات شب‌زی البته به صورت تک رنگ امکان‌پذیر شد.این امکان با بالارفتن رزلوشن سنسورها و همین‌طور امکان ثبت تصاویر آهسته تحولی بزرگ بود. اما شاید یکی از جالب‌ترین تکنولوژی‌های به کار رفته در ساخت سیاره‌ی زمین ۲ را استفاده از دوربین‌های گرمایی دانست.این دوربین‌ها که سال‌ها در صنایع نظامی مورد استفاده قرار می گیرند این بار در ترکیب با سنسورهای جدید و رزولوشن بالا تصاویر خاص در تاریکی مطلق را ثبت کرده‌اند. و اما خلق تصاویر رنگی در شرایط بسیار کم‌نور.سنسورهایی که در دوربین‌های بدون‌آینه و DSLR امروزی توسط عکاسان آماتور و حرفه‌ای استفاده می‌گردند قابلیت‌های بی‌نظیری دارند.تا آنجا که BBC از دوربین سونی ‌A7S برای ساخت مستندهایش استفاده می‌کند.

لطفا بخش ابتدای داستان سیاره زمین 2 را در صفحه اصلی پست مرتبط با فیلم مطالعه نمایید.

مطالعه ابتدای داستان سریال سیاره زمین دو


فیلم

سیاره زمین دو

از زبان دیوید آتنبرو : 10 سال پیش در یک مستند تلویزیونی به نام سیاره زمین بسیاری از شگفتی های طبیعت را به شما نشان دادیم اما امروز شاهد تغییرات زیادی هستیم الان میتوانیم زندگی رو سیاره زمین را با تکنولوژی های جدیدتری نشان دهیم و تا حدی به حیوانات نزدیک شویم که تا قبل ازین امکان نداشت. سیاره ما تغییرات زیادی کرده است و هیچ گاه صحراها و بیابان های سیاره مان انقدر شکننده و با ارزش نبوده اند. در این مستند ما به هر نقطه این سیاره سفر میکنیم و بزرگترین گنجینه های زمین را نشان دهیم و این راز را فاش میکنیم که حیوانات تا چه مرزهایی برای زنده ماندن پیش میروند…

سیاره زمین دو یک مستند در مورد طبیعت است که در سال ۲۰۱۶ تولید شده و توسط BBC به عنوان یک دنباله برای سیاره زمین که محصول سال ۲۰۰۶ بود پخش می‌شود. این مجموعه با گویندگی دیوید اتنبرو و با تم اصلی موسیقی توسط هانس زیمر روایت می‌شود.

اولین تریلر در ۹ اکتبر ۲۰۱۶ منتشر شد و سریال برای اولین بار در ۶ نوامبر ۲۰۱۶ در انگلستان در شبکه‌های BBC One و BBC One HD به نمایش درآمد. سیاره زمین دو اولین سریال تلویزیونی تولید شده توسط بی‌بی‌سی با کیفیت (Ultra-high-definition (4K است.

مجموعه سیاره زمین دو

در سال ۲۰۰۱ “بی. بی. سی “ پخش «سیاره آبی» The Blue Planet را آغاز کرد؛ این مجموعه‌ اولین مجموعه کامل درباره تاریخ طبیعی اقیانوس‌های جهان بود. این مجموعه تحسین منتقدان را برانگیخت، بینندگان زیادی را جذب کرد و جوایز بسیاری را دریافت نمود. به همچنین تبدیل به یک برند بسیار پرسود جهانی شد و در نهایت به صد و پنجاه کشور فروخته شد. بازخوردها نشان داد مخاطبین به ویژه از مقیاس‌های حماسی، صحنه‌های گونه‌های جدید و غیرمعمول و کیفیت سینمایی مجموعه خوششان آمده. اعضای کمسیون برنامه برای ادامه بسیار مشتاق بودند، در نتیجه الستر فوترجیل تهیه‌کننده مجموعه تصمیم گرفت که واحد تاریخ طبیعی باید مجموعه‌ای با استفاده از همین فرمول با نگاهی به‌تمامی سیاره تولید کند. به این شکل بود که ایده‌ی «سیاره زمین» Planet Earth شکل گرفت و در ژانویه ۲۰۰۲ “بی‌بی‌سی ۱” مجموعه را راه اندازی کرد. یک فیلم بلند نیز با همان فرمول قبلی از این مجموعه تولید شد. «سیاره زمین» Planet Earth در سال ۲۰۰۶ در بریتانیا و از ۲۰۰۷ تا ۲۰۰۹ در سراسر دنیا پخش شد. این مجموعه شامل ۱۱ قسمت است که هر قسمت آن به یک زیست‌گاه زمین می‌پردازد. پس از هر بخش پنجاه‌دقیقه‌ای، ده دقیقه به پشت‌صحنۀ شیوۀ ساخت این مستند اختصاص‌یافته است. یک قسمت ویژه به نام سیاره زمین: آینده نیز ساخته شد. این قسمتی ۶۰ دقیقه‌ای است که به مسائل حفاظتی پیرامون برخی از گونه‌ها و مشکلات محیط‌ زیستی می‌پردازد. گفتار متن این قسمت را سیمون پولاند خوانده است. این مستند چهار بار موفق به دریافت جایزۀ امی شده و یک‌بار نیز جایزۀ پیبادی را گرفته است. هم‌چنین برندۀ جایزه بهترین تهیه‌کنندگی در بَفتا شده است.

برای مطالعه ادامه داستان بر روی لینک زیر کلیک کنید.

 

مطالعه ادامه  داستان سریال planet earth 2

 

«سیاره زمین ۲» در سال ۲۰۱۶ تولیدشده و توسط “بی‌بی‌سی ۱″به‌عنوان یک دنباله برای سیاره زمین که محصول سال ۲۰۰۶ بود پخش می‌شود. این مجموعه هم با گویندگی دیوید آتنبرو  Sir David Attenborough ارائه شده است و موسیقی متن آن توسط هانس زیمر Hans Zimmer ساخته‌شده است.

 

مشاهده  تریلر سریال planet earth 2

 

سر دیوید آتنبرو Sir David Attenborough

یکی از عناصر اصلی موفقیت و جذابیت مجموعه «سیاره زمین ۲» Planet Earth II گوینده و ارائه‌دهنده آن دیوید آتنبرو است. او در سال ۱۹۲۶ در انگلستان متولد شده (۹۰ سال) و برنامه‌های مستند زیادی را در طول زندگی کاری خود ساخته است. او لیسانس جانورشناسی دارد و دانش‌آموخته مدرسه اقتصاد و علوم ی لندن است و نشان شوالیه را از ملکه انگلستان دریافت کرده. او به همچنین عضوی از انجمن سلطنتی جغرافیای بریتانیا است. او یک مدیر ارشد سابق در “بی‌بی‌سی” است که به‌عنوان مدیر کنترل شبکه “بی‌بی‌سی ۲” و مدیر برنامه‌ریزی برای تلویزیون “بی‌بی‌سی ” در دهه‌های ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ خدمت کرده است. آتنبرو فیلم‌سازی را از سال ۱۹۴۵ برای تلویزیون آغاز کرد. وی تاکنون در ده‌ها مستند دربارهٔ حیات‌وحش به‌عنوان مجری، تهیه‌کننده، نویسنده و یا راوی شرکت کرده است. ازجملهٔ مستندهای پخش‌شده از وی در تلویزیون ایران می‌توان «زندگی پرندگان» The Life of Birds، «زندگی داران» The Life of Mammals، «زندگی» Life و «سیاره زمین» Planet Earth را نام برد که با صدای داود نماینده پخش‌شده است. او تاکنون جوایز و عناوین افتخاری بسیاری را دریافت کرده و بیش از ۱۵ گونه تازه کشف‌شده، فسیل و یک سرده به‌افتخار او نام گزاری شده که شامل گونه‌های از گل‌ها، گیاهان گوشت‌خوار، درختان، ات و حیوانات می‌شوند. آتنبرو یکی از مشهورترین آگنوستیک‌های (ندانم گرا) دنیاست. وقتی از او پرسیده شد که آیا مشاهده و کنکاش در دنیای طبیعی باعث ایجاد ایمان و اعتقاد به یک خالق در او شده است؟ او گفته است: “پاسخ من این است که وقتی آفرینش گراها درباره خلق هرگونه‌ی منحصربه‌فرد توسط خدا صحبت می‌کنند، آن‌ها همیشه از مرغان مگس‌خوار یا ارکیده یا گل آفتابگردان و چیزهای زیبا مثال می‌آورند. ولی من ترجیح می‌دهم به یک کرم انگل فکر کنم که درون چشم یک پسربچه در کنار رودخانه‌ای در آفریقای غربی است، کرمی که او را کور می‌کند.”

 

مطالعه  نقد سریال planet earth 2

 

۱۰ حقیقت جالب درباره « سیاره زمین ۲ » Planet Earth II

  1. این مجموعه در چهل کشور در طول ۲۰۸۹ روز توسط هشتادونه فیلم‌بردار فیلم‌برداری شده.
  2. سه سال برای ساخت شش اپیزود آن زمان صرف شد.
  3. برای ساخت اپیزود “جزیره‌ها ” اعضای تیم، نه روز با قایق در سفر بودند تا به جزیره دور افتاده زاوودفسکی واقع در اقیانوس اطلس برسند.
  4. چهارصد ترابایت، معادل با ۸۲۰۰۰ دی‌وی‌دی فیلم ضبط شده است.
  5. یک فیلم‌بردار پنج هفته در هوای یخ‌زده در رشته‌کوه‌های راکی وقت صرف کرد تا بتواند از یک باب کت (گربه دم کوتاه ساکن آمریکای شمالی) فیلم بگیرد.
  6. برای اپیزود “کوهستان‌ها ” اعضای تیم به سه سفر در سه سال متوالی رفتند تا بتوانند از پلنگ برفی در لاداخ فیلم بگیرد. آن‌ها برای شانزده هفته در محل ماندند. این اولین بار است که از ۴ پلنگ برفی باهم فیلم گرفته‌شده.
  7. اعضای تیمِ اپیزود “علفزارها ” شاهد مرگ ۱۵۰۰۰۰ بز کوهی در اثر یک بیماری بدخیم بودند که جمعیت آن‌ها را نابود کرد.
  8. دیوید آتنبرو راوی مجموعه برای نوشتن متن آن، فیلم‌ها را به‌صورت “وی اچ اس ” تماشا می‌کرد و بارها آن را عقب می‌برد یا با سرعت بالا می‌دید تا بتواند کلمات مناسب را پیدا کند.
  9. هانس زیمر آهنگ‌ساز برنده اسکار، موسیقی این مجموعه را ساخته است.
  10. تنها یک نفر در زمان ساخت مجموعه آسیب دید؛ یک فیلم‌بردار که توسط یک سفره ماهی گزیده شد.

فیلم

رستگاری در شاوشنک

رستگاری در شاوشنک (به انگلیسی: The Shawshank Redemption ) یک فیلم درام جنایی به کارگردانی فرانک دارابونت و بازی تیم رابینز، مورگان فریمن، باب گانتون محصول سال ۱۹۹۴ توزیع شده توسط شرکت آمریکایی کلمبیا پیکچرز است. این فیلم براساس داستان کوتاهی از استیون کینگ به نام «ریتا هیورث و رستگاری در شاوشنک» ساخته شده‌است و در آن رابینز در نقش اندی دوفرین و فریمن در نقش الیس «رد» ردینگ بازی می‌کنند.

در مراسم جایزه اسکار سال ۱۹۹۴ این فیلم نامزد هفت اسکار شد (بهترین فیلم، بهترین بازیگر–مورگان فریمن، بهترین فیلمنامه، بهترین فیلمبرداری، بهترین تدوین، بهترین موسیقی فیلم، و بهترین صدابرداری) اما موفق به بردن هیچ‌یک نشد.

رستگاری در شاوشنک در حال حاضر در فهرست ۲۵۰ فیلم برتر تاریخ سینما در سایت IMDb با بیش از ۲۰۰۰۰۰۰ رأی رتبهٔ اول را به خود اختصاص داده‌است.

این فیلم در هفت تا از لیست‌های مجموعهٔ «۱۰۰ سال…» بنیاد فیلم آمریکا که هرکدام ۱۰۰، ۵۰، یا ۲۵ عنوان فیلم یا شخصیت سینمایی را متشکل می‌شوند نامزد شد؛ و در دو تا از آن‌ها موفق به دریافت رتبه شد.

فیلم محصول ۱۹۹۴ که براساس رمان کوتاهی از استیفن کینگ به نام «ریتا هیورث و رستگاری در شاوشنک» ساخته شده توانست نظر مردم و منتقدان در سرتاسر دنیا را به خود جلب کند و حتی بسیاری از سایت‌ها و مجلات حوزه سینمایی این فیلم را بهترینِ تاریخ سینما می‌دانند.

داستان فیلم دربارهٔ اندی دوفرین بانکدار جوانی است که به اتهام قتل همسر و معشوق همسرش به زندان می‌افتد و ادعا می‌کند که بیگناه است و در ادامه داستان، ماجراهای اندی داخل زندان و مسیر آزادیش از زندان را می‌بینیم.

داستان فیلم The Shawshank Redemption

فیلم رستگاری در شاوشنک حول داستان اندی دوفرین (تیم رابینز) بانکدار جوانی است که به جرم قتل همسر و معشوقه پنهانی‌اش به حبس ابد در زندان ایالتی شائوشنک محکوم می‌شود. وی تأکید می‌کند که این جرمی است که مرتکب نشده، ولی قاضی تشخیص می‌دهد که او گناهکار است. او سال‌های متعددی را در این زندان می‌گذراند. در حالی که تنها سرگرمی‌اش دست‌وپنجه نرم کردن با افرادی از پایین‌ترین طبقهٔ جامعه است؛ کسانی مثل همجنس گرایان و قاتل‌ها که مدام او را آزار و اذیت می‌کنند. آلیس بوید رِدینگ (مورگان فریمن) یکی از زندانی‌های سیاه‌پوست و راوی داستان است. بوید به این مشهور است که می‌تواند هرچیزی را در زندان فراهم کند. او کسی است که اندی از او یک نوع چکش مخصوص می‌خواهد. رد ابتدا فکر می‌کند که اندی برای فرار از زندان این چکش را می‌خواهد ولی پس از دیدن اندازه چکش، متوجه می‌شود که بسیار کوچک است و برای شکستن سنگ‌های کوچک طراحی شده. رد، راوی فیلم روایت می‌کند که سوراخ کردن دیوار زندان با این چکش ششصد سال زمان می‌برد؛ بعدها وی از رد درخواست پوستری بزرگ از ریتا هیورث، بازیگر زن مشهور را می‌کند و آن را به دیوار سلول خود می‌آویزد. وقتی رئیس زندان از سلول اندی بازرسی می‌کند چون می‌بیند انجیل در دست اندی است، او را به خاطر چسباندن پوستر ی بر روی دیوار، می‌بخشد؛ سپس به انجیل اشاره می‌کند و می‌گوید «رستگاری در این کتاب نهفته اندی.» و از سلول خارج می‌شود.

به منظور اسپویل نشدن فیلم رستگاری در شاوشنک، برای مطالعه ادامه داستان بر روی لینک زیر کلیک کنید.

مطالعه ادامه داستان shawshank redemption 

بازیگران فیلم رستگاری

  • تیم رابینز (اندرو «اندی» دوفرین)
  • مورگان فریمن (الیس بوید «رد» ردینگ)
  • باب گانتون (رئیس زندان ساموئل نورتون)
  • کلانسی براون (کاپیتان بایرون هادلی)
  • گیل بیلاز (تامی ویلیامز)
  • مارک روستون (باگز دیاموند)
  • جیمز ویتمور (بروکز هاتلن)
  • پل مک‌کرین (نگهبان تراوت)

مشاهده تریلر فیلم رستگاری فیلم اول imdb 

جوایز فیلم رستگاری در شاوشنک

  • نامزد جایزه اسکار بهترین فیلم برای فرانک دارابونت و نیکی ماروین
  • نامزد جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد برای مورگان فریمن
  • نامزد جایزه اسکار بهترین فیلم‌نامه اقتباسی برای فرانک دارابونت
  • نامزد جایزه اسکار بهترین فیلمبرداری برای راجر دیکنز
  • نامزد جایزه اسکار بهترین تدوین فیلم برای ریچارد فرانسس-بروس
  • نامزد جایزه اسکار بهترین موسیقی فیلم برای توماس نیومن
  • نامزد جایزه اسکار بهترین صدابرداری
  • نامزد جایزهٔ گلدن گلوب بهترین ایفای نقش در یک فیلم درام برای فریمن
  • نامزد جایزهٔ گلدن گلاب بهترین فیلم‌نامه برای دارابونت
  • نامزد جایزهٔ “Screen Actors Guild Awards” بهترین هنرپیشهٔ مرد در یک نقش اصلی برای فریمن
  • نامزد جایزهٔ “Screen Actors Guild Awards” بهترین هنرپیشهٔ مرد در یک نقش اصلی برای رابینز
  • نامزد جایزهٔ “Academy of Science Fiction, Fantasy & Horror Films” بهترین فیلم اکشن، ماجرایی یا دلهره‌آور برای دارابونت
  • نامزد جایزهٔ “Academy of Science Fiction, Fantasy & Horror Films” بهترین نویسندگی برای دارابونت
  • نامزد جایزهٔ “American Cinema Editors” بهترین تدوین فیلم رستگاری برای ریچارد فرانسیس-بروس
  • نامزد جایزهٔ قورباغهٔ زرین از “Camerimage” برای ریچارد فرانسیس-بروس
  • نامزد جایزهٔ “Casting Society of America” بهترین انتخاب بازیگر برتی دبورا آکویلا
  • برندهٔ جایزهٔ “American Society of Cinematographer” بهترین فیلمبرداری برای راجر دیکنز
  • برندهٔ جایزهٔ “Awards of the Japanese Academy” بهترین فیلم خارجی‌زبان برای دارابونت
  • برندهٔ جایزهٔ قورباغهٔ برنجی از “Camerimage” برای ریچارد فرانسیس بروس
  • برنده جایزه گوزن طلایی(golden deer) از “Camerimage” برای نیکی ماروین
  • ۶ نامزدی دیگر و ۱۲ برد دیگر

مطالعه  تحلیل فیلم رستگاری در شاوشنک


فیلم

آخرین جستجو ها

خرید و فروش انواع ترازو محک پست فارسی دانلود دوبله فارسی بازی الان خرید کن زمستان آموزش فروش و فروشنده حرفه ای سوما پژوهی سایت آموزش مجازی اقتصاد مقاومتی توریسم و جهانگردی شبنم